زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

سیاست و تفکر اضطراری

جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ب.ظ

­یک دهه است آلودگی‌های محیط زیستی گریبان ما را گرفته است. مساله آب مهم‍‌ترین آن‍هاست.

می‌خوردیم، راه می‌رفتیم، افتخار می‌کردیم، بحث می‌کردیم، فلسفه می‌بافتیم، آرزو می‌کردیم، عاشق می‌شدیم، افسرده می‌شدیم و در باره پیشینیان و فرزندانمان سخن می‌گفتیم. در میان این همه بحث و هیجان و احساس، اگر کسی سخن از آب می‌گفت، به سبک مغزی‌اش متهم می‌کردیم.

حالا متوجه شده‌ایم که آب، همه گذشته و آینده ما را در مخاطره افکنده است. تازه فهمیده‌ایم که خویشاوندی شگفتی میان آب وآتش وجود دارد. آتش با بودش و آب با نبودش می‌توانند همه تاریخ و فرهنگ و سرنوشت یک قوم را به نابودی تهدید کنند.

با این‌ همه آب مساله مرکزی دنیای ما نیست.

نه برنامه محوری رئیس جمهور است و نه گروه‌های سیاسی. هر روز همه شاهدیم که خود و همسایگانمان با دلی آرام و لبخند زنان باعچه‌های جلو خانه را آب می‌دهیم و کوچه را با آب فراوانی که جاری می‌کنیم تازه و پر طراوت می‌کنیم.

آب مساله اضطراری ما هست اما فاقد تفکر و روح و حالی هستیم که به این مساله اضطراری مان بیاندیشیم. واژه تفکر اضطراری را من از امید مهرگان وام گرفته‌ام اما مقصودی به کلی متفاوت از مقصود ایشان دارم.

 

تفکر اضطراری چیست؟

تفکر اضطراری معنای پیچیده‌ای نیست. مقصود از تفکر اضطراری وضعیتی است که یک مساله چنان محوریت پیدا کند که به دستور کار اصلی مدیریت سیاسی تبدیل شود، ذهنیت جمعی پیرامون حل یک مشکل ساماندهی شود و همگان در رفتار و گفتار خود مرکزی بودن آن را نمایان کنند.

به این معنا تفکر اضطراری همیشه وجود دارد. مساله این است که چرا آب، به یک تفکر اضطراری تبدیل نمی‌شود. در حالی که تردید نداریم موضوعی است  که معطوف به حیات و تداوم زندگی است. فی الواقع تفکر اضطراری با حیات سیاسی نسبتی وثیق دارد. اجازه بدهید در باره معنای تفکر اضطراری کمی دقیق‌تر باشیم. فهم تفکر اضطراری نیازمند فهم تمایز آن با تفکر کارشناسانه است.

هر کشور یا مسائل گوناگون مواجه است. کارشناسان مرجع اعلام نظر معتبر در باره هر یک از مسائل گوناگون کشورند. کارشناسان می‌توانند در باره هر یک از مسائل بحث کنند، اما در میان مسائل گوناگون کدام یک اولویت دارند؟ پاسخ به این سوال، در عهده و توان کارشناسان نیست. وقتی کارشناسان از اولویت یک مساله بر مساله دیگر سخن می‌گویند فی الواقع وارد میدان سیاست شده‌اند. حال گاهی نادانسته و نابلد وارد این میدان شده‌اند و یا می‌دانند و زبان کارشناسانه را ابزاری برای احراز مرجعیت سیاسی کرده‌اند.

تفکر اضطراری در میدان سیاست موضوعیت پیدا می‌کند. اصولا حیات سیاسی با الگویی از تفکر اضطراری شکل می‌گیرد. آنچه به یک مساله اصلی تبدیل می‌شود و الگویی از تفکر اضطراری حول و حوش آن شکل می‌گیرد، بستر ساز تقویت و اولویت یک گروه و نیروی سیاسی بر نیروها و جریانات سیاسی دیگر است.  

البته هر نیروی سیاسی که به اعتبار اولویت بخشی به یک مساله تفوق پیدا می‌کند، از خدمات کارشناسانه هم بهره مند است.

به اطراف خود نظر کنیم، کارشناسان یک زبان و یک نگاه و یک ایده متمایز کننده ندارند. کارشناسان نظامی، کارشناسان اقتصادی، کارشناسان محیط زیست، کارشناسان سیاست خارجی و کارشناسان امنیتی هر کدام به موضوعی تکیه می‌کنند اما این سیاست مداران هستند که تلاش می‌‌کنند الگویی از تفکر اضطراری حول و حوش آن ساماندهی کنند.

این وضعیت تفکر اضطراری را ذهنی و نسبی نمی‌کند. همه الگوهای تفکر اضطراری بر مسائل عینی استوارند. آب، امنیت، فقر، فساد همه صورت‌هایی از معضلات عینی‌اند. هر یک از این حوزه‌ها نیز کارشناسان زبده خود را دارند. کارشناسان امنیت، چه در عرصه امنیت داخلی و چه در عرصه امنیت منطقه‌ای، بر یک مساله عینی و حائز اهمیت تمرکز دارند. یک نیروی سیاسی قدرتمند هم هست که با بهره گیری از آنچه کارشناسان امنیت می‌گویند، الگویی از تفکر اضطراری را دست کم بر بخش مهمی از بوروکراسی و ساختار سیاسی حاکم کند. ملاحظات کارشناسانه امنیتی، ناقض توجه به آب نیست، اما مانع از اولویت مساله آب است و از شکل گرفتن الگویی از تفکر اضطراری حول و حوش آب ممانعت به عمل می‌آورد.  

به همین سیاق، به مسائل دیگر ما نیز بیاندیشید. فقر و فساد و بیکاری نیز در همین شمارند. این امکان و استعداد وجود دارد که حول و حوش هر یک از آنها الگویی از تفکر اضطراری شکل گیرد و حاملان و مدعیانی در عرصه سیاست، فرصت را از دیگران بگیرند.

بنابراین تفکر اضطراری اگر چه با تفکر کارشناسانه سر ستیز ندارد، اما در بنیاد خود سیاسی است و نمی‌توان آن را به تفکر کارشناسانه تقلیل داد.

وقتی سخن از آب و فساد و فقر می‌رود، گاهی چنین وانمود می‌شود که سیاست‌مداران باید دست بردارند تا کارشناسان فهیم مسائل را حل کنند. اما واقع این است که دقیقاٌ به دلیل همین بی توجهی به سرشت سیاسی تفکر اضطراری است که تشخیص‌های کارشناسانه قادر نیستند به مساله برنامه ریزان حوزه سیاست تبدیل شوند. اگر به این ماجرا از موضع مخالف نگاه کنیم، مساله وضوح بیشتری پیدا می‌کند: همه نیروهای سیاسی موثر، اثربخشی خود را از طریق بهره مندی از یک تفکر اضطراری تحصیل می‌کند.

من در یادداشت قبلی‌ام، تلویحا به این نکته توجه داشتم که اصلاح طلبان تنها گروهی هستند که فاقد تفکر اضطراری‌اند. جناح مقابل آنان، بر مقوله امنیت تمرکز کرده است و الگویی از تفکر اضطراری ساماندهی کرده است. انصافاً در این زمینه هم موفق بوده است. صرف مقایسه وضعیت فعلی ایران با آنچه در منطقه می‌گذرد، و صرف مقایسه خیابان‌های تهران با حلب و درعا، مردم را به این نتیجه می‌رساند که هر چه در عرصه سیاست خارجی و در الگوهای تفکر نظامی و امنیتی در کشور جاری است به حق و شایسته است.

مردم می‌توانند در پرتو تداوم امنیت، فقدان دمکراسی، اشتغال و بیکاری وبحران محیط زیست را تحمل کنند و بر این باور شوند که امنیت را پاس داریم و بقیه را به ناچار بپذیریم چرا که تفکر اضطراری توانسته است امری را به متن و امور دیگر را به حاشیه براند.

جناح رقیب با الگویی از تفکر اضطراری که بر یک مساله عینی استوار است، بقیه وجوه و مشخصات و علائق دیگر خود را هم تداوم می‌بخشد. از مباحث علمی و دینی و شرعی و سیاسی گرفته تا بسیاری از الگوهای زیباشناسانه‌ای که همه پیرامون اولویت امنیت، نقش آفرینی پیدا می‌کنند. مقوله دمکراسی و سرکوب سیاسی، در میدان مسائل عینی و ضروری و حاد کشور، دیگر یک مساله حاشیه است و بعید است بتوان الگویی از تفکر اضطراری حول و حوش آن ساماندهی کرد.

 

سیاست و کثرت مسائل عینی و ضروری

امنیت، فقر، فساد و بحران محیط زیست و آب، مسائل فوری و ضروری وضعیت حاضرند. امنیت مهم‌ترین الگوی بالفعل و فعال عرصه سیاسی است که منجر به موازنه سیاسی خاصی در فضای عمومی شده است. اینک ضروری است الگو یا الگوهایی از تفکر اضطراری حول و حوش سایر مسائل عینی و اضطراری ما شکل گیرد. این الگوها نمی‌توانند مساله امنیت را به کلی نادیده بگیرند، اما باید بتوانند تفکر اضطراری معطوف به امنیت را متوجه مسائل حیاتی دیگر هم بکنند.

ضروری است میدانی از مواجهه میان دو یا چند الگوی تفکر اضطراری گشوده شود. تفکر اضطراری حاکم باید ببیند و بداند که به حاشیه راندن مسائلی نظیر آب و فقر و فساد، سرانجام بنیاد همه چیز و همه کس را بر باد خواهد داد.

برای اصلاح طلبان، توجه به فوریت مسائلی نظیر آب و فقر و فساد، مانع از توجه به دمکراسی و توسعه نیست، حتی مانع از طرح مسائل انتزاعی و فلسفی و دینی هم نیست. اما مشروط به اینکه همه این تلاش‌های عینی یا ذهنی، سرانجام بخواهند یا بتوانند به خلق جهانی بیانجامد که مسائل عینی نظیر بحران آب و فساد و فقر را در اولویت بگذارد، خط مشی‌های سیاسی حاکمیت را به آنها متوجه کند، مردم را به اولویت و توجه به آنها وادارد، زندگی متعارف مردم را در پرتو آن نقد و ارزیابی کند و در ترسیم چشم‌اندازها نیز متوجه آن باشد.

مارکس، همه شاکله فلسفه و منطق و علم و دانش‌های متنوع بشری را به کاربست، تا سرانجام وضعیت یک طبقه اقتصادی و شکاف طبقاتی را به کانون براند. مارکس خالق یک تفکر اضطراری پیرامون محوریت بخشی به مساله شکاف طبقاتی بود.

جامعه امروز ایران با کثرت غیرقابل جمع مسائل حیاتی و عینی مواجه است. نیازمند ظهور کثرتی از الگوهای تفکر اضطراری است. دست کم نیازمند آن است که در کنار تفکر اضطراری معطوف به امنیت، الگویی رقیب ظاهر شود که بر آب و فقر و فساد تمرکز کند.

گمان می‌کنم گفتگو و تنازع و تعامل، پیرامون مسائل عینی، بیش از مباحثی که پیرامون مساله دمکراسی جریان داشت، بتواند آفرینشگر یک عرصه عمومی کارآمد و خلاق و پیش برنده باشد. 

  • محمد حواد غلامرضاکاشی

نظرات (۲)

جانا سخن از زبان ما میگویی
عجب حوصله ای داری شما!!!
آخه عزیز من! برادر من! جان دل من! ما مگه چیکاره ایم؟ میگن فقط شش درصد مصرف آب مربوط به مصارف خانگیه. بذار اونایی که نونشون تو آبه به فکرش باشن. اونقد اومدی اینجا اضطرار اضطرار کردی که هر روز دارن آبونمان قبضا رو میبرن بالا! نون که نداریم لااقل ما رو از آب خوردن ننداز جون هر کی دوست داری.
ما از وقتی چشممونو باز کردیم همش تو اضطرار بودیم دیگه! یه روز آژیر قرمز، یه روز این بحران، یه روز اون بحران، امسال سال حساسیه بیایید رای بدید، چشم دشمنا به ماست بیایید راهپیمایی، نظام در خطره بیایید کمکش کنید، و ... آخرشم نفهمیدیم این نظام کیه که هر روز یه شری واسه ما درست میکنه؟ تازگیا میگن این نظام همون نظام دوبرره ست که گرد نخود مصرف میکرد. واالله ما هم نمیدونیم از این و اون شنیدیم.
میگم آقا معلم، این اضطرار اضطرار که میگی بازم یه چیز تازه ست که میخوای بفروشیش؟ نکنه فیلم جدیدتونه؟ فیلمشو دیدم فروشنده ش خوب داره میفروشه. خوش به حالت آقا معلم، شما جا و مکان داری، دکون و بازار راه انداختی واسه خودت، مغازه ت جلو چشمه. هر چی میاری بی دردسر عمده میفروشی میره. ما بیچاره بدبختا که جایی نداریم واسه خودمون مجبوریم دست فروشی کنیم. اما بازم دمت گرم که میذاری جلوی دکونت ما هم بساط پهن کنیم. آقا معلم یادت میاد فیلم ده کیارستمی رو؟ یه خانم به اون خانم راننده روشنفکره میگفت شما عمده فروختی و ما هم داریم خرده فروشی میکنیم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی