زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زباله‌های جاندار

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ب.ظ

شهر بدون زباله زیباست. تبلیغات شهری مرتب از ما می‌خواهند در شهر زباله نریزیم. ماموران شهرداری نیز صبح و شام در کار پاک کردن شهر از آلودگی و چهره زشت زباله‌اند. ما در خانه زباله‌ها را تحمل نمی‌کنیم، به تدریج حساسیت‌های درون خانه را به شهر برده‌ایم. در شهر نیز وجود زباله‌ها را تحمل نمی‌کنیم.

ما خود تولید کننده زباله‌ایم. می‌توان به این اعتبار انسان را حیوان مولد زباله نام نهاد. اگر اینچنین است، این همه نفرت از زباله چرا؟ زباله‌ها، پاره‌های وجود شهری‌ ما محسوب می‌شوند، ما نسبت به بخشی از پاره وجود خود اظهار نفرت می‌کنیم. در زندگی شهری، نه تنها، نسبت خود با زباله‌ها را نمی‌بینیم، بلکه میان خود و زباله، فاصله گذاری می‌کنیم. زندگی ما و زندگی زباله‌ها، در دو دنیای متمایز، جدا، و پر فاصله از یکدیگر شکل می‌گیرد.

کارگران شهرداری، در تولید این فاصله گذاری به ما خدمت می‌کنند و اینچنین امرار معاش می‌کنند.

اما بازیافت زباله، تا حد زیادی صورت مساله را تغییر داده است. بازیافت زباله، به معنای بازگشت رسمی و اعلام شده زباله‌ها در صورت بندی تازه به متن زندگی است. پیش از این‌ها بازیافت زباله بدون اعلام رسمی اتفاق می‌افتاد. یک افشاگری رسوا کننده بود اگر می‌فهمیدی، کالای خریداری شده را در پلاستیک بازیافت شده در یافت می‌کنی. اما خوشبختانه همه ما فهمیده‌ایم، زباله‌ها باید بازیافت شوند. گاهی به خود سرکوفت می‌زنیم که از اهمیت اقتصادی زباله‌ها غافلیم، در کشورهای پیشرفته به زباله‌ها به عنوان منبع تولید درآمد و ثروت نظر می‌کنند.

ضمن اینکه بازیافت نوعی صرفه جویی هم هست.

بازیافت زباله فرایندی دشوار و پرهزینه است. ماموران رسمی شهرداری، عهده دار این نقش نیستند. اداره‌های بازیافت، از خیابان خواب‌ها در تفکیک و جمع آوری زباله‌های قابل بازیافت کمک می‌گیرد. آنها توقع زیادی ندارند، نیازمند اندکی پول در حد رفع گرسنگی روزانه‌اند. سال‌هاست چشم‌های ما عادت کرده به دیدن مردان خیابان خواب و سیاه، که سر در سطل‌های زباله دارند و گونی‌های بزرگ خود را پر می‌کنند و به دوش می‌برند.

آنها با ماموران یونیفورم پوش شهرداری، تفاوت دارند. ماموران شهرداری در یک نقش تعریف شده پیش چشم‌های ما ظاهر می‌شوند، اما این مردان سیاه و کثیف، شبیه سایه‌های ما در روزهای روشن و آفتابی شهرند. شبح‌های سبک و بی آزار. که گویی با دیواری شیشه‌ای از دنیای ما زندگی کنندگان شهری، تفکیک شده‌اند.

خوب که نگاه می‌کنی، با این شغل و نقش تازه، این خیابان‌ خواب‌های دیرآشنا و بی نام، نامی اختیار کرده‌اند. آنها نیز به سهم خود، زباله‌های انسانی‌اند. گویی زندگی شهری ما، تنها زباله‌های بی جان تولید نمی‌کند زباله‌های جاندار نیز خلق می‌کند. شهر یک روی آفتابی  دارد یک روی سایه وار. روی سایه وار شهر، محل ملاقات زباله‌های بی جان و زباله‌های جاندار است.

ما زباله‌های جاندار نیز خلق می‌کنیم.

بازیافت زباله، زباله‌های بی جان را از نام زباله بودن نجات داده و آدمی را در جایگاه زباله جای داده است. زباله‌های انسانی، در کار تبدیل زباله‌های شهری به اشیاء و محصولات قابل مصرف‌اند.

ما برای تداوم زندگی، نیاز داریم دیوار جداکننده‌ای میان خود و این جهان پرهیاهوی زباله‌های بی جان و جاندار ترسیم کنیم. اما گاهی چشم در چشم می‌شویم، در چشم هم خیره می‌مانیم و دیوار فرضی فرومی‌ریزد و آرامش ما به هم می‌خورد. زباله‌های انسانی در خانه و شهر و متن زندگی پاکیره مان رسوخ می‌کنند. به یادمان می‌آورند که آنها بخشی از منطق زندگی ما هستند.

باید شهرداری فکری برای این رویداد بکند.

گاهی که چشم در چشم می‌شویم، حالت نگاه به سکوت شبیه است. مات و از سنخ تماشا. گاهی چشم در چشم که می‌شوی، چشم‌ها از حدیث درون حکایت می‌کنند، یکی شکر می‌کند که دیگری نیست، دیگری هم دیگری را آرزویی دست نیافتنی می‌یابد. گاهی چشمی در این میان حالت التماس به خود می‌گیرد.

اما گاهی متفاوت است.

چند روز پیش، یک لحظه چشم در چشم یکی از آنها شدم. جوان بود. بیست و چهار پنج ساله. می‌توانستی تصور کنی که حمام رفته باشد و لباس تمیزی پوشیده باشد. خوش اندام بود و زیبا. چشم‌های درشت و روشنی داشت. چشم در چشم شدنمان یک لحظه بیشتر به طول نیانجامید. چشمش را به سوی دیگری چرخاند. جرخش چشمش، پر از غرور بود.

به راه خود ادامه دادم. فراموش کردنش زحمت داشت. احساس کردم اتاق کاغذ دیواری شده زندگی شخصی‌ام، آلوده است. تئوری‌ها و نقل قول‌ها و بگومگوهای روشنفکرانه کمکی به من نمی‌کرد.

اتاقم پر زباله بود شهرم نیز. کجا هستند ماموران شهرداری؟؟؟

  • محمد حواد غلامرضاکاشی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی