چههاست در سر این قطره محال اندیش
ارجاع تصمیم گیری در باره مساله ما و آمریکا به یک رفراندم، و کسب تکلیف کردن از مردم، نقطه عطفی در تاریخ حیات جمهوری اسلامی خواهد بود. چنین اقدامی، برای دههها، حیات سیاسی در ایران را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. پیامدهای برگزاری یک رفراندم هم پیامدهای کوتاه مدت خواهد داشت و هم پیامدهای دراز مدت. اما پیامدهای کوتاه مدت آن به گمانم به شرح زیر خواهند بود:
اول: یکباره اذهان را از تعقیب نگران کننده خبرهایی که مرتب از خارج به گوش میرسد، به داخل معطوف خواهد کرد. از حیث روانی، این وضعیت در همه عرصههای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سرانجام سیاسی تاثیر خواهد گذاشت.
دوم: فضای بین المللی را به شدت متاثر خواهد کرد. روند افزایش فشارها را فاقد مشروعیت خواهد کرد و چشمها را در عرصه جهانی متوجه رویداد بزرگی خواهد کرد که در داخل کشور اتفاق خواهد افتاد.
سوم: داستان جدا کردن نظام سیاسی از مردم، معنای خود را به کلی از دست خواهد داد. تصمیمی که مردم در این زمینه خواهند گرفت، یک تصمیم ملی قلمداد خواهد شد.
چهارم: نظام سیاسی در فرایند اجرایی کردن تصمیمی که مردم به طور مستقیم گرفتهاند، با قدرت و مشروعیتی صد چندان عمل خواهد کرد.
پنجم: با اطمینان میتوان گفت، مردم خود مسئولیت پیامدهای هر تصمیمی را که گرفتهاند بر عهده خواهند گرفت.
اما برگزاری یک رفراندم، پیامد دراز مدتی هم خواهد داشت که چه بسا، به مراتب مهمتر از پیامدهای کوتاه مدت آن باشد. فراموش نکنیم رفراندم یک انتخابات ساده نیست. مردم در چنین انتخاباتی نمایندگان خود را انتخاب نمیکنند تا برایشان تصمیم بگیرند. آنطور که مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها جاری است. مردم خود مستقیماً تصمیم میگیرند. اتخاذ تصمیم از سوی مردم، نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که چندین دهه آثار روانیاش در عرصه عمومی جاری خواهد ماند. تصمیم گیری مستقیم مردم در یک رویداد دورانساز، تصور مردم از خود، از نظام سیاسی، و رابطهشان با مسئولین سیاسی را دگرگون خواهد کرد.
در دمکراسیها چارهای جز نمایندگی نیست. اما رابطه سیاسی مبتنی بر نمایندگی، همواره این بدگمانی را ایجاد میکند که نمایندگان در نهایت خواست و تمنیات خود را تعقیب میکنند نه آنچه را مردم میخواهند. لاجرم سیاست ورزی منحصر شده در الگوی نمایندگی مردم را در کشورهای غربی سیاست گریز میکند اما در ایران، مساله سیاست گریزی نیست. مساله تمایز تاریخی دولت ملت است. مردم اگر از نمایندگان خود خیری نبینند، به تدریج به این نتیجه میرسند که انتخابات مراسمی برای فریب آنهاست پس بهتر است برای پیشبرد تمنیات خود، راه دیگری اختیار کنند. در خوش بینانه ترین شرایط، به فکر آشوب میافتند یا منتظر نادری میمانند و در بدترین شرایط، در انتظار اسکندری میمانند که همه چیز را ویران کند.
برگزاری هر از گاهی رفراندم، و ورود مستقیم مردم به عرصه تصمیم گیری، یکباره همه چیز را دگرگون خواهد کرد. نفرتهای انباشته، خشمهای فروخفته، بدگمانیها و آرزوهای خطرناک، رخت بر میبندند و مردم سر و چشم خود را متوجه داخل میکنند و بسترهای پر نیرویی برای اعاده و احیای خویشتن ملی ما فراهم خواهد شد.
به نظرم برگزاری یک رفراندم در ایران، تنها امکان تبدیل کردن تهدیدهای امروز به فرصتهای بزرگ و گرانبار است. کاش چنین میشد.
- ۹۸/۰۳/۰۶