کرونا و سه رژیم خودشیفتگی
امروز در همایش «ابعاد انسانی و اجتماعی مسئله کرونا در ایران» که امروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد سخنرانی کردم. متن مکتوب شده آن به شرح زیر است:
کرونا به طور مستقیم منشاء تحولی در حوزه سیاست نیست. با واسطه متغیرهایی مثل اقتصاد منشاء تحولاتی در عرصه سیاسی هم خواهد بود. اما به خودی خود مرجع تحول سیاسی نیست مگر به واسطه صحنه نمایشی که گشوده است. دولت مدرن از همان اول وابسته به نمایش بود. رویدادها، سبب میشدند چیزی به صحنه برود، و بازیگران نقشهایی را بر عهده بگیرند. تماشای آن نمایش به تجربه عمیق درونی مردم تبدیل میشد و صحنه آرایی نمایش، در نهادها و رویههای سیاسی تجلی پیدا میکرد.
مدرنیته در همان نخستین ظهور خود در نتیجه صحنه آراییهای قحطی و بیماریهای واگیر، توانست نهادهای امپراتورانه قرون وسطایی را در هم بریزد و نهادهای مدرن را مستقر کند. بعد از آن نیز، جنگهای داخلی و جنگهای جهانی و مصائب دیگر عمومی، صحنه آراییهای تازه کردند، نمایشهای تازه به صحنه آوردند، ارزشهای تازه خلق کردند و به تدریج در عرصه سیاست، منشاء اثر شدند. کرونا از حیث سیاسی صحنه آرایی تازه کرده و نمایشی تازه به میان آورده، و شاید تحلیل گران و منتقدان هنری بیش از تحلیل گران سیاسی بتوانند از قابلیتها و امکانهای این وضع تازه پرده بردارند. به نظرم به سه مولفه دیدنی در صحنه نمایش کرونا میتوان توجه کرد:
اول: ملتهای جهان در همه رنگ و نژاد و طبقه، کم و بیش مثل هماند. همه جا حرص و آز مصرف و انبار کردن کالا وجود داشت، همه جا کسانی از فرصت کرونا بهره بردند تا بهره مادی ببرند و ...
دوم: کم و بیش همه دولتهای جهان رفتارهای مشابه داشتند. کمی کمتر یا بیشتر همه دروغ گفتند، همه ناکارآمد بودند، همه اولویتهای دیگری جز دفاع از جان مردم داشتند
سوم: خاص گراییهای قومی و ملی و دینی همه کم اعتبار شدند. در روزهای اول متولیان همه هویتها فکر کردند مسابقهای به راه افتاده و آنها میتوانند اثبات کنند گل سر سبد عالماند و مردم را نسبت به تعلقات هویتیشان بیشتر از گذشته ببندند. اما هیچ کدام توفیقی نداشتند. در همین سرزمین خودمان فراموش نکردهایم که وزیر بهداشت میگفت همه عالم با ما تماس میگیرند و میگویند ما درماندهایم شما چه کردهاید، تجربه خود را به ما منتقل کنید. میگفت به زودی معلوم خواهد شد ما چه طرح بی بدیلی در جهان ساختهایم.
این وضعیت صحنهآراییهای قدیم را به پرسش گرفت و میتوان همراه با صحنه آرایی کرونا وضعیتی تازه دست کم در خیال به تصویر کشید. کرونا به خودی خود تاثیری در عرصه سیاست ندارد. باید نوشت و سخن گفت، تا قابلیتها و امکانهای موجود در صحنهای که کرونا گسترده است، اموری را فعلیت بخشید.
ابتدا ضروری است به یک نکته نظری اشاره کنم. ما عادت کردهایم خودشیفتگی را یک عارضه اخلاقی بدانیم. اما واقع این است که خودشیفتگی تنها یک رذیلت اخلاقی نیست. خودشیفتگی اقتضاء زندگی انسانی است. آدمیزاد نمیتواند خود را جزئی از یک بیکرانه بی نام و نامتعین بیانگارد و در همان حال احساس کند ارادهای دارد، آگاهی دارد، میتواند محیط خود را شناسایی کند، مشکلات خود را تشخیص دهد و به درمان دردهای خود بپردازد. آدمها از خودشیفتگیهای فردی به خودشیفتگیهای جمعی گذر میکنند و رژیمهای متنوع خودشیفتگی را یک به یک تجربه میکنند. این خودشیفتگیها اما به همان میزان که موجبات قدرت و خیر برای انسانهاست شرارتبار نیز هست. خودشیفتگی مولد ارزشهای خاص گرایانه است و در مقابل دگربینی و ارزشهای عام قرار میگیرد. هر رژیمی از خودشیفتگی بر نظامی از مرزهای میان خود و غیر استوار است و قلمروهای معینی از اخلاق خاصگرا و اخلاق عامگرا را به همراه میآورد. خودشیفتگی یک جعل است. اما از آن گریزی نیست. خودشیفتگی قدرت میآورد اما در همان حال مرزهای آن نیز کنترل شدنی نیست همین که به دام خودشیفتگیها و هویت سازیها افتادید، تسری پیدا میکند و مرتباً خود را در خودشیفتگیهای محدود و محدودتر تخریب میکند. باید هر از چندی مرزهای جعلی خودشیفتگی فروبریزد و لحظاتی چشمها به عرصه بیکرانگی گشوده شوند تا آدمیان به کلی در فرایند فزاینده خودشیفتگیهای فزاینده از دست نروند.
دنیای قدیم، مرزهای محدود خودشیفتگیهای قومی، دینی، فرقهای را با منظرگاهی عام و کیهان شناختی با هم گرد آورده بود. انسان دنیای قدیم خیال میکرد خدایی هست که پادشاه جهان است و درقلمرو بی کران خدا، یک قوم و یک فرقه خاص، در زمین به عنوان قوم برگزیده زندگی میکند و دیگران همه گمراهند و تباهند و نازلتر از مقام انسانیت. یک خاص گرایی محدود با یک کیهان نگری نامحدود جمع میشد و رژیمی خاصگرایانه از خودشیفتگی را سامان میداد. فقر و بیماری و اپیدمیهای گوناگون از قرون چهارده به بعد، به تدریج رژیم خودشیفتگیها را دگرگون کرد. در مقابل نگاه کیهان شناختی قدیم یک نگاه انسان شناختی جدید پا به میدان نهاد. نوع انسان جانشین خداوند شد و نگین جهان قلمداد شد. خودشیفتگی انسانی جانشین نگرشهای کیهان شناختی شد. اما در همان حال نگرشهای خاص گرایانه قومی و فرقهای نیز کم رنگ شد و ارزشهای جهان شمول تسری یافت. ملت در دنیای جدید چیزی میان خاص گراییهای قدیم و ارزشهای جهانشمول دنیای جدید بود. اما به دلیل خصلت خودشیفته دنیای جدید، خودشیفتگی در مرزهای میان انسان و طبیعت باقی نماند. بلکه به درون کلیت جهان انسانی نیز تسری پیدا کرد و پس از چندی خودشیفتگیهای ملی خصلت خاص گرایانه و فاشیستی پیدا کرد.
کرونا صحنه تازهای به میان آورده است. درست در زمانی که فرایند ائتلافهای بین المللی در حال تضعیفاند، جهان در حال مشاهده بنیادگراییهای دینی در این سوی جهان و شاهد خودشیفتگیهای نوفاشیستی در آن سوی جهان است. درست در زمانی که هر روز خاص گراییها خطر جنگ و خشونت و سرکوب را افزودهاند، کرونا صحنه تازهای به نمایش آورده است. در این صحنه نمایش، تشابه میان ملتها، وضعیت به هم ریخته دولتها، و بی اعتبار شدن خاصگراییهای فرقهای و ایدئولوژیک، بستری برای گشوده شدن دریچهها و دمیدن فضای بیکرانگی و جهانروایی میتواند همه چیز را دوباره تر و تازه کند. به ویژه آنکه کرونا عالیترین حد خودشیفتگی مدرن را هم کم اعتبار کرد. خودشیفتگی در محدوده میان انسان و طبیعت. افتخار میکردیم که دیگر بر بیماریهای فراگیر غلبه یافتهایم معلوم شد چنین نیست بنابراین خودشیفتگی نوعیمان در مقابل کلیت عالم و طبیعت تضعیف شد و فرصتی برای تنفس در یک فضای بیکرانه را فراهم کرد.
از دو رژیم خودشیفتگی سخن گفتم. به نظر میرسد لازم است نوع سوم خودشیفتگی نیز به صحنه بیاید. از خودشیفتگی گریزی نیست، اما میتوان سنخ و جنس خودشیفتگیها را دگرگون کرد. سنخ سوم خودشیفتگی، خودشیفتگیهای گشوده است. خودشیفته است از این حیث که به خود نظر خاص دارد، اما گشوده است از این منظر که در نسبت با دیگری به خود و ویژگی خود نظر میکند. خودشیفتگی گشوده از آن جنس خودشیفتگیهاست که خود را عزیز میپندارد از این حیث که میتواند موقعیت و جایگاهی یگانه برای دیگری داشته باشد. گوهری یگانه برای دیگری است. خودشیفتگی است از آن سنخ که نگاهش به کلیت عالم و طبیعت بسته نیست. انسان را یگانهای میپندارد که به عظمت و زیبایی و بیکرانگی عالم میافزاید. هر قوم و دین و مذهب و ملیت را یگانهای میپندارد که سهمی از غنای انسانی را برعهده گرفته است.
کرونا شاید امکانی برای سنخ سوم خودشیفتگی گشوده باشد.
- ۹۹/۰۳/۱۳