زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

گوشتی کباب می‌شود

چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۰۲ ب.ظ

سیل یک حادثه بود. همین و بس. کسانی تن و روحشان در آتش این آب سهمگین سوخت، و کسانی از دور دستی بر آتش داشتند. حساب این دو کاملاً از هم جدا بود:

برای آنها که بار رنج آن را بر دوش کشیدند یا شاهدان مستقیم آن بودند، سخت بود و طاقت فرسا. آنها که دار و ندارشان را از دست دادند، طعم تلخ مرگ را چشیدند، و یا آواره و بی خانمان شدند. آنها در آتش این آب، سوختند. شاهدان حادثه نیز از سر همدلی و هم دردی، اشک ریختند، کمک رسانی کردند، خانه و زندگی‌شان را در اختیار گذاشتند.

اما برای کسان دیگر، اصولاً نه آتشی در کار بود، و نه رنج و همدلی در میان بود. فرصتی بود که نباید از دست برود. کسانی از فرصت استفاده کردند، عکس یادگاری گرفتند، به افتخارات خود افزودند، برای مواقع آتی، ذخیره‌هایی اندوختند، و از رنج مردم فرصتی برای ارتقاء محبوبیت خود دوختند. برخی جناح‌های سیاسی، سبد خود را برای رقابت‌های سیاسی پر کردند. رسانه‌های داخلی، چندان به آن نپرداختند و تلاش کردند مردم بیشتر به شادی‌ها و دید و بازدیدهای نوروزی بپردازند. رسانه‌های خارجی هم، تلاش کردند هر چه پیش آمد را به گردن نظام بیاندازند و از تصاویر و فیلم‌ها، شواهدی برای ناکارآمدی یک نظام سیاسی جمع کنند. دستشان اگر برسد، تلاش می‌کنند بر آتش ماجرا بیافزایند. اگر می‌شد ابرهای باران زا را روانه می‌کردند تا بازهم سیل تداوم پیدا کند.  

تایید الصاق بلندی‌های جولان به اسرائیل از سوی ترامپ، هیچ ربطی به ماجرای سیل در ایران ندارد. اما از زاویه‌ای که من به حادثه نظر می‌کنم شباهتی میان این دو ماجرا هست. رنج بی خانمانی فلسطینی‌ها یک حادثه زودگذر نیست. به ایام تعطیلات و هجوم مسافرین نیز ارتباطی ندارد. از دست دادن دار و ندار و بی خانمانی، ماجرایی است که بیش از یک قرن تداوم دارد. امواج تازه بی خانمان شدن و آوارگی، هر از چندی دوباره از راه می‌رسد. نسل‌های تازه، میراث دار بی خانمانی نسل پیشین خود می‌شوند و ..... ترامپ با قدم‌‌هایی پر شتاب‌تر از پیشینانش، حادثه بی خانمانی نسلی تازه را تکرار می‌کند. فلسطینی‌ها سیلی را تجربه می‌کنند که بیش از نیم قرن ادامه دارد. هیچ چیز این بلا برای آنان سر بازایستادن ندارد.

در این حادثه مرتباً تکرار شونده نیز، کسانی تن و جانشان در آتش می‌سوزد، می‌میرند و می‌سوزند و شاهدانی هستند که همدردی می‌کنند و می‌گریند. کسانی هم هستند که برای زبانه بیشتر آتش هیزم می‌آورند، کسانی از فرصت استفاده می‌کنند، کسانی عکس یادگاری می‌گیرند، و ....

تقسیم عادلانه‌ای نیست. کسانی در آتش می‌سوزند، گوشتی کباب می‌شود و کسانی در انتظار تا شکمی از عزا در ‌آورند.


  • محمد حواد غلامرضاکاشی

نظرات (۱)

سیل یک حادثه (طبیعی) بود. همین و بس.

طبیعی یعنی برآمده از طبیعت. طبیعتی که هنوز که هنوز است انسان‌ها در برابر آن ناتوانند.

اما آنچه ترامپ در باره بلندی های جولان می‌کند طبیعی، یعنی برآمده از طبیعت نیست. نمی‌توان پذیرفت آن دو کنار هم گذاشته شود. در کنار هم گذاشتن آن‌ها راه گفتگو را می بندد. تو و من چه گفتگویی می‌توانیم در باره سیلی که راه افتاده است داشته باشیم! سیل یک حادثه طبیعی بود و خدا هم مانند همیشه هیچ کاره بود.

اما راه گفتگو در باره جولان بایستی باز بماند. من در گفتگو از تو خواهم خواست جولان و فلسطین را از بخش ایمانی به در آورده و در جایگاه سیاسی آن بنشانی، تا بتوان گفتگو کرد. سیاستی که در همه دهه های گذشته به بن‌بست رسید تا زمانی در جستجوی راه حل باشد که شمارگان آوارگان سوری از آوارگان فلسطینی آنچنان هم کم نیست، اگر زیاد نباشد.

در فلسطین بن‌بست همواره همان بن‌بست اخلاقی تاریخی چشم در برابر چشم بوده است. انتقام بی پایان. گویی در عفو لذتی است که در انتقام نیست به فلسطین راه نبرده است، به هر دو سوی آن.

در عربستان شیخی شیعه را اعدام کردند تا در ایران هم شیخی سنی اعدام شود. چون بشقابی که خانوم بشکند صدا ندارد.

ایرانی های عزیزتر از جان به جای آن سفارتخانه شان را غارت کردند. من یکی که خوشمان آمد. به جای رذالت اعدام رهبری مذهبی پاسخی سیاسی داده شد. و این فضیلت است، گیرم که شما را خوش نیامده باشد، چون آن پاسخ سیاسی چندان هم شیک و روشنفکرپسند نبود. اما پاسخی سیاسی بود و این فضیلت است که آلوده اعدام رهبر مذهبی نشدند.

بایستی در گفتگو در باره فلسطین ایرانی بود و نه فلسطینی تر از هر فلسطینی. ایرانی در بن‌بست های ناگزیر، در بن‌بست سیل هم، پشتوانه اخلاقی زرتشت را دارد: راست‌گو باش، از دروغ پرهیز کن، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک داشته باش.

خمینی در بن‌بست جنگ با صدام جام زهر سرکشید و بر شانه های میلیون‌ها ایرانی به آرامگاه رفت. آن جام زهر سرکشیدن فضیلت بود. صدام را در بن‌بست جنگ از سوراخی بیرون کشیدند و پس از محاکمه به دار آویختند.


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی