زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

چرا جهانگیری در مناظره درخشید

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۴ ب.ظ

قطع نظر از اینکه چه موضعی در باره انتخابات داشته باشیم، مناظره‌ها، پدیده مهمی در شناخت و ارزیابی فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی امروز ماست. در فضای مبهم و پیچیده ایرانی، مناظره‌ها فرصت مغتنمی است برای آشنایی با آنچه پیرامون ما می‌گذرد. مناظره اخیر به گمانم از این منظر حائز اهمیت بود. همه چیز را می‌توان در پاسخ به این سوال به بیان آورد که چرا آقای جهانگیری درخشید؟

برای پاسخ به این سوال، ابتدا تصویری از روح حاکم بر تبلیغات انتخاباتی عرضه می‌کنم. به گمانم روح حاکم بر انتخابات، روحانی را در یک بن بست قرار داده است. نشان خواهم داد که جهانگیری چگونه از محدوده‌های این روح فراتر رفت. همین اقدام او را به پدیده منظره تبدیل کرد و از بخش مغفول مانده وضعیت ما خبر آورد.

 

روح حاکم بر فضای انتخابات

در یک عبارت ساده، شبح احمدی نژاد همچنان بر سپهر انتخابات مستولی است. احمدی نژاد مدت کوتاهی در فضای انتخاباتی ایران ظاهر شد. در همان مدت معدود، شعارهایی در باره میزان یارانه‌ها منتشر کرد. گفت که یارانه‌ها را چندین برابر می‌کند. بخشی از بدنه اجتماعی نیز برانگیخته شد. هیچ ارزیابی دقیقی از توان واقعی او برای بسیج در دست نیست. اما با خود یک خیال و توهم را در ذهنیت همگان منتشر کرد. مبنی بر اینکه بخش گسترده‌ای از طبقات فرودست با او به صحنه خواهند آمد.

او الگویی از امکان رای آوری را ابداع کرده است. پول می‌دهم، زیاد هم می‌دهم، از هر کجا که بشود تهیه خواهم کرد. در این الگوی رای آوری،  اصلا مهم نیست مدعی چه شخصیتی دارد، نه وزانت و فرهیختگی او مهم است نه اصالت و وجاهت اخلاقی او. او پول می‌دهد و از هر کجا که بتواند تهیه می‌کند. مجلس و قواعد بودجه و سازمان‌های اداری هم جلودار او نیست.

نباید کتمان کرد که در روزهای اول، به صحنه آمدن احمدی نژآد رعبی در بدنه دولت و نیروهای اصلاح‌طلب انداخت. آنها به دست و پا افتادند که باید فکری برای این عارضه کرد. دولت اقداماتی در جهت افزایش یارانه‌های بخشی از اقشار انجام داد. تسهیلاتی ایجاد کرد و برای کاستن جاذبه کلام احمدی نژاد تا حدودی در گفتار و عمل لباس احمدی نژاد پوشید. اقدامی که البته ناپخته و خام بود.

احمدی نژاد رفت. اما تقریباً همه کاندیداهای تایید صلاحیت شده، تلاش کردند در مقابل روحانی به منزله بدل احمدی نژاد ظاهر شوند. در این زمینه ظاهراً قالیباف از همه موفق‌تر عمل می‌کند.

الگوی کلامی او خیلی پیچیده نیست. او رای می‌خواهد و در ازای آن به مخاطب خود می‌گوید یارانه‌ها را سه برابر می‌کند و پنج میلیون شغل ایجاد می‌کند. یک بیان اخلاقی هم برای وجاهت بخشی این مدعاها ساخته است. با تکیه بر دوگانه سازی چهار درصد، نود و شش درصد، به عنوان نماینده نود و شش درصد و منجی آنها به میدان آمده است.  

البته پیداست که حفاظ اخلاقی او کارآمد نیست. هیچ کس او را به عنوان نماینده اکثریت محروم باور نمی‌کند. اما در قابی که احمدی نژاد ساخته اصلا مهم نیست. احمدی نژاد از میان فرودستان آمده بود و سرمایه ملی را کیسه کیسه توزیع می‌کرد، قالیباف از میان فرادستان آمده است و مدعی است همان کار را خواهد کرد. نقطه قوت او فقط این است که پول می‌دهد و اساساً مهم نیست چقدر شخصیت موجهی است، چقدر اخلاقی است، چقدر با شهوت قدرت ظاهر شده و چقدر سابقه آبرومندی دارد. در این الگوی ظهور تبلیغاتی اصلا این جوانب مهم نیست. مهم این است که پول می‌دهد.

به نظرم بحث‌های کارشناسانه و تخصصی در این مورد که تولید پنج میلیون شغل امکان پذیر نیست، یا سه برابر کردن یارانه‌ها ممکن نیست، چندان آسیبی به قالیباف نمی‌زند. طبقاتی که قالیباف با آنها سخن می‌گوید، نفس این وعده‌ها را جدی می‌گیرند. به هزار دلیل هم ثابت شود که نمی‌تواند در عمل پول بدهد، امیدوارند که حداقل یکی دو سه ماه باید پرداخت کند. همین هم برای آنها خوب است. بهتر از دیگرانی است که اصلا چنین وعده‌هایی نمی‌دهند.

احمدی نژاد روح حاکم بر فضای انتخابات است. رقبای روحانی به ویژه قالیباف هم تلاش می‌کنند بدنه اجتماعی او را علیه روحانی بسیج کنند. روحانی هم چندان قادر نیست با ذکر آمار و ارقام خللی در میدان رقیب ایجاد کند. اساساً مخاطبی که قالیباف با آنها حرف می‌زند نه به روحانی گوش می‌دهند و نه از نمودارها و مباحث فنی او چیزی می‌فهمند.

روح حاکم بر فضای تبلیغات، به طرز حیرت انگیری ایجاب کرده است که همه به پایین ترین لایه‌های طبقات فرودست توجه کنند. هر کس می‌خواهد از دیگری در این زمینه پیشی بگیرد. باید مدعی شود که پول می‌دهد، شغل ایجاد می‌کند؛ فرصت کار فراهم می‌کند و .... در این میدان، دولت مستقر که کار دست اوست، چندان مجالی برای مانور ندارد. اگر پول دادن و شغل ایجاد کردن به همان آسانی بود که رقیبان می‌گویند، متهم می‌شود که اگر به همین سادگی است چرا در این چهار سال ندادی.

 

جهانگیری چه کرد

جهانگیری بن بست را شکست. او یکباره در کشاکش این مباحث، جهت بحث را به سمت مباحث سیاسی برد. دوباره به احمدی نژاد ارجاع داد. اما به وجه بسته و سرکوبگرایانه سیاسی در دوران او. به اعمال محدودیت‌ برای اصلاح طلبان و فشار و حصرهای صحنه سیاسی اشاره کرد. اینجا در مقابل یک برنامه زنده تلویزیونی، رقیبان او به ویژه قالیباف به کلی مات شدند. نه می‌توانستند با جهانگیری هم نوا شوند و نه می‌توانستند علیه او چیزی بگویند. اگر همراه می‌شدند کسی از آنها نمی‌پذیرفت به علاوه تنبیه هم می‌شدند، اگر از در تقابل در می‌آمدند یکباره به منزله ضد قهرمان رویاروی دوگانه سازی جهانگیری قرار می‌گرفتند.

جهانگیری هم میدان بازی را عوض کرد و هم دایره مخاطبان را. فضای بحث را سیاسی کرد و یکباره بدنه رای طبقه متوسط شهری را خطاب قرار داد. در آن لحظات، چشمان قالیباف خیره مانده بود و از استیصال درونی او خبر می‌داد.

روح حاکم بر انتخابات، تبلیغات را به نحو عوامانه‌ای به سمت خواست روزآمد و نیاندیشیده طبقات فرودست برده است. قالیباف تا بتواند بر این روح خواهد دمید. بحث‌های کارشناسانه و علمی و تخصصی هم چاره درمان نبود. تنها با الگوی تغییر مسیر تبلیغات، امکان فرار از تله عوام پسندانه تبلیغات ممکن بود. این کاری بود که جهانگیری کرد.

 

پدیده جهانگیری از چه واقعیتی حکایت دارد

جهانگیری به پدیده مناظره تبدیل شد، نفس این رویداد، حکایت از آن دارد که پتانسیل سیاسی طبقه متوسط شهری هنوز زنده و فعال است. جریان اصلاحات سرمایه‌ای جز همین پتانسیل ندارد. افتادن در دام کلام احمدی نژادی که اینک نماینده آن قالیباف است، کمکی به نیروهای اصلاح طلب ایرانی نمی‌کند. آنها اگر بخواهند فاعلیتی در صحنه سیاسی داشته باشند همچنان با واسطه همین طبقات تحصیل کرده شهری است. با واسطه همین طبقات هم می‌توانند با طبقات فرودست نسبتی برقرار کنند.

آنچه اصلاح طلبان هنوز به آن وقوف نیافته‌اند این واقعیت تلخ است که نظام کلامی و رفتاری آنها، پیشتر، طبقات فرودست را نادیده گرفته بود. با روایتی نولیبرال سیاست و اقتصاد را بنا ‌کرده بودند و لاجرم طبقات محذوفی ‌ساختند. احمدی نژاد و روح کلامی او، بیش از آنکه خبر از یک گفتار جانشین بدهد، به یورش ویرانگر طبقات نادیده گرفته شده شباهت داشت. کاش آنها با نقد درونی خود، به یک بازسازی گفتاری، فکری و هویتی دست زده بودند. اما مضحک تر از این ممکن نیست که یکباره لباس از تن به درآورند و تلاش کنند با منطق احمدی نژادی به پدیده احمدی نژاد مقابله کنند. در مقابل احمدی نژاد باید به بسیج همان طبقاتی همت گماست که هشت سال رویاروی او در عرصه سیاسی ایستادند.

اصلاح طلبان و اعتدالیون همچنان باید به پتانسیل طبیعی خود که همان طبقات متوسط شهری‌اند تکیه کنند. ظرفیت‌های سیاسی آنها را نادیده نگیرند. اسطوره‌های آنها و باورهای برانگیزاننده آنها را جدی بگیرند اما در ضمن نشان دهند که از یک فهم فرمال و صوری از نظم دمکراتیک، به یک فهم بنیادی‌تر واصل شده‌اند. درکی از جامعه دمکراتیک دارند که مقتضی به صدا آوردن حاشیه‌هاست.

  • محمد حواد غلامرضاکاشی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی