بی وفایی نکن
چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ
بگذار ما هنوز هم صدای باد و باران و رود و ترنم پرندگان را با زندگی بیامیزیم. تو نباشی، زندگی از این هم تباهتر است که میبینی. تو شاید آخرین امکان برای بالاتر نشستن از این میدان آشوبناک شرارت و زوال باشی.
تو آخرین یادگاری. اگر نباشی، کوچههای این شهر بیش از این تاریک است. تو مثل آن تنها برگی که بر شاخه درخت پشت پنجره باقی مانده است. اگر تو نباشی دیگر باید به فریب رو بیاوریم. با تصویری نقاشی شده از روزگار تو سر کنیم.
ببین، در و دیوار فروریختهاند. مثل زلزله زدگانیم. سکوت تو، رعب این زلزله را هزار بار هزار بار، بیش از این میکند که هست.
کاش میشد، عمرمان را در کاسهای میریختیم کنار دیوار خانه تو صف میکشیدیم.
- ۹۵/۰۶/۳۱