آنچه از پرده بیرون افتاد
فیشهای حقوقی چند ده میلیونی، یورش تبلیغاتی موثری را به دولت امکان پذیر کرده است. میزان اثرگذاری آن به حدی است که بعید است به این زودیها از آن دست بردارند. دست کم تا روزی که امکان موثرتری پیدا شود. وقتی تبلیغات اثر میگذارد، آنکه تبلیغات میکند به هدف خود رسیده و به این زودیها دست برنخواهد داشت.
ماجرای فیشهای حقوقی تاثیر گذار است، با این که رقم آنها، خیلی کمتر از اختلاسها و حیف و میلهای اقتصادی است. چه چیزی در ماجرای فیشهای حقوقی هست که به کلی آن را از دیگر اخبار فساد اقتصادی متمایز میکند؟ پاسخ گفتن به این سوال، برای آنکه تبلیغات میکند خیلی مهم نیست. او تبلیغ میکند و تا زمانیکه جاذبه میافکند سرگرم است و پرکار.
خبر یک اختلاس بزرگ، درست مثل خبر ورود یک دزد به خانه همسایه است. همسایه غفلتی کرده و یک دزد شرور سر از خانه او درآورده و دار و ندار آنها را ربوده است. خبر تاسف آور است و عبرت آموز. انتشار اخبار قبلی در باره مفاسد اقتصادی، در مردم این گمان را ایجاد میکند که حتماً تدابیری در کار خواهد آمد تا از این سنخ شرارتها در سطح کشور روی ندهد.
دست کم اخبار مفاسد اقتصادی این احساس را ایجاد میکرد که مواردی هست که از نظر مسئولان امر فساد قلمداد میشود و این خود مولد یک اعتماد نسبی به دستگاه بوروکراتیک و نظام سیاسی است.
اما فیشهای حقوقی نه از غفلت مسئولان خبر میدهد نه از شرارت کسان دیگر. فیشها از یک امر متعارف خبر میدهند که در حلقه خاصی جریان دارد. آنچه متعارف است، از دو سه سال پیش آغاز نشده، متعارف بوده است اما مردم از این وضع متعارف بی خبر بودهاند. هیچ مخاطب عاقلی نیست که از خبر مربوط به این فیشها نتیجه بگیرد مدیران دولتی در دوره روحانی اینچنین شدهاند. اساساًٌ از وضع متعارفی خبر میدهد که در لایهای خاص از مدیران جریان داشته و دارد. چه کسی باور میکند که مسئولانی که در این دو سه سال متولی امور شدهاند یکباره حقوق مثلا پنچ شش میلیونی مسئول قبل را به شصت هفتاد و هشتاد متحول کرده باشند.
هولناک ترین ضربه به یک نظام سیاسی، انتشار اخباری است که به نحو تردید ناپذیری حکایت از آن کند که آنها بر سر سفرهای نشستهاند و منافع خصوصی خود را دنبال میکنند. درست نقطه مقابل آنچه میگویند، درست نقطه مقابل دعاوی که بر اساس آن مناصبی را اشغال کردهاند.
ممکن است از این به بعد، تفسیر مردم از مشکلات مهمی که امروز و فردای آنها را با مخاطره مواجه کرده است دگرگون شود. یک نمونه از این سنخ مشکلات آب است. همه از خطر خشکسالی سخن میگویند. اینکه ممکن است تا چند سال دیگر، استانهایی از کشور از جمعیت تخلیه شوند. فرض بر این است که این سنخ مشکلات بیشتر به تحولات اقلیمی و طبیعی راجع میشود و مسئولان امر هم در حد مقدور سعی در کاهش این مشکل دارند.
از تبلیغات و توصیههای مکرر به کاهش مصرف آب پیداست
این اخبار اما تفسیر این ماجرا را عوض میکند. مسئولان اصولاً کمتر حوصله و انگیزه دارند به مشکلات عمومی فکر کنند. آنها اصولا به دلایل دیگری در مسند نشستهاند. فراموش نکنیم که روزی مردم در این کشور، اصل زلزله را هم به دولت و نظام سیاسی نسبت میدادند. اموری مثل بیکاری، فقر، شکاف طبقاتی، تحقیر و احساس درماندگی عمومی که جای خود دارد.
ماجرای فیشهای حقوقی، به همین سیاق، تفسیر مشکلات کشور را دگرگون میکند. آنکه تبلیغ میکند خیلی به این سطح ماجرا نمیاندیشد. اما قصه این است که به هر حال آنچه نباید از پرده بیرون افتاده است. آنچه از پرده بیرون افتاده دیگر پوشیدنی نیست. امید که این اخبار نقطه عزیمتی برای یک بازاندیشی ساختاری باشد.
ردم با این اخبار به این باور می رسند که در این دیار هیچ چیز طبیعی نیست و این استنباط مخاطره امیزی است مسئولان محترم.
- ۹۵/۰۴/۱۱