زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زاویه دید

تاملاتی پیرامون مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی

زبان به محاق می‌رود

يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ب.ظ

ماجرا چهارده سال پیش با انفجار برج‌های دوقلو در آمریکا آغاز شد. انفجارهای هولناک پاریس نشان داد آنچه چهارده سال پیش شروع شد، همچنان زنده است و عمق وگستره بیشتر می‌گیرد. بیش از چهارده سال از ظهور این گروه‌ها در خاورمیانه وعرصه جهانی می‌گذرد، اما کمتر کسی می‌داند اینها کیستند، چه می‌گویند، چه می‌خواهند و در جهت کدام مطلوب انسانی عمل می‌کنند. همه آنچه در باره عقاید و مطالبات این گروه‌ منتشر شده، در چند گزاره معدود خلاصه می‌شود: ظهور اخرالزمان، انتقام از سلطه بیگانگان بر سرزمین‌های اسلامی، جنگ مقدس و تشکیل دولتی اسلامی.

جملات و گزاره‌های معدودی در باره عقاید این گروه وجود دارد اما تا بخواهید عکس و تصویر و فیلم از فعالیت‌های این گروه منتشر می‌شود. تصاویری که همه گویای خشونتی افسارگسیخته است. سر بریدن، آتش زدن، خفه کردن، بمب، انفجار، و فریاد خشم و نفرت. آنها بیشتر تصویرند تا کلام. تصویر بیش از کلام، عینیت دارد. قطعی است و بیشتر قادر است زبان را به دوگانه‌های حیوان و انسان، بربر و متمدن، وحشی و اهلی، خیر و شر و خدا و شیطان متمایل کند. تبعیت زبان از تصویر، قابلیت زبان برای ورود در بازی‌های پیچیده را محدود می‌کند.

در نسبت انسان با یک گرگ، زبان با اکثر مفاهیم و بازی‌هایش به محاق می‌روند. ترس غلبه می‌کند سکوت جانشین همه بازی‌های کلامی می‌شود. انسان و گرگ چشم در چشم هم می‌شوند بی آنکه کلامی برای گفتگو در میان باشد. نگاه‌ها هیچ معنایی را به ذهن متبادر نمی‌کنند. گرگ به نحوی تهدید آمیز و خوفناک قدم بر می‌دارد و انسان نیز نهایتا با یک تفنگ قادر است امکانی برای تبادل در این وضعیت پیچیده بیابد.

آنها که رویاروی هم ایستاده‌اند، هیچ سخنی برای گفتن با یکدیگر ندارند. اساسا نیامده‌اند سخن بگویند.

القاعده و داعش حتی برای تحریک طرفداران خود کمتر سخن می‌گوید. غربی‌ها نیز برای دفاع از وضعیتی که در آن دچار آمده‌اند، کم و بیش خاموش‌اند. از آن روز که روشنفکران غربی در دفاع از ارزش‌های آمریکایی بیانیه صادر کردند، بیش از یک دهه می‌گذرد. معلوم نیست چرا دیگر بیانیه‌ای صادر نمی‌شود. همه لب فروبسته‌اند. زبان قابلیت‌های خود برای نفوذ در وضعیت پیچیده امروز را از دست داده است. وضعیت از امکان‌های زبانی فراتر رفته جایی بیرون از مفاهیم شناخته شده ظاهر شده است.

پیش از این، غربی‌ها با شعارهایی نظیر دفاع از دمکراسی و مبارزه با تروریسم به این سوی جهان لشگرکشی می‌کردند. این سوی جهان نیز پر بود از مفاهیمی نظیر مبارزه با استعمار و استعمار و دفاع از استقلال و آزادی. اما عمق و گستره عملیات گروه‌های نوظهور امکان بیانگری مفهوم تروریسم را کاهش داده است. سنخ و گستره خشونت این گروه نیز، مفاهیمی نظیر مبارزه با استعمار و استکبار را بی معنا کرده است.

جهان انسانی به افق‌های بیرون زبان سیر می‌کند. انسان موجودی زبانمند است و بی زبان به جهان حیوانات سفر می‌کند.

آنها که اینک به مدد تصویر حیوان و جانور و وحشی تلقی می‌شوند، ابتکار عمل پیدا کرده‌اند. می‌توانند دشمنان خود را به دنبال بکشانند تا از جهان زبان بیرون آیند. وحشتی که خیابان‌ها و بازارهای پاریس را پر کرده، دولت فرانسه را واخواهد داشت که بیرون از قلمروهای تعریف شده ظاهر شود. حال از طرف افکار عمومی خود محکوم نخواهد بود اگر بدون پرده پوشی دستکش آهنین بپوشد. چنانکه اوباما نیز تحت فشار است. از نظر منتقدانش تا کنون با گروه‌ داعش مدارا جویانه عمل کرده است.

گرگ حریف خود را وادار می‌کند که صادقانه گرگ باشد. اگر لباسی به تن کرده عریان شود. در پاسخ به خرناس خرناس بکشد. 

  • محمد حواد غلامرضاکاشی

نظرات (۵)

  • صیاد حسین زاده
  • سلام استاد گرانقدر وقت بخیر
    اگر این تصویر خوف ناک توانسته اینقدر دیگران را به نوعیت خود نزدیک کند، به واقع خواسته یا ناخواسته درپی ساخت دیگری از جنس خودش است. در نتیجه داعش جنسی از خودش را برای مقابله با خودش بازتولید می کند. اگر چنین است که من برداشت کردم، درحقیقت بازی شکل خواهد داد از جنس هم نوعان. بازی هم نوعان اما نابرابر. حیوان در مقابل حیوان، 
    دو سوال مطرح می شود؟ داعش آیا خواسته بدین عمل همت گماشته یا ناخواسته؟ پاسخ هرچه باشد تولید کننده این سوال هم می شود که پس متن های موجود محرک این میدان چه نقشی دارند؟
    منظورم از متن، مظروف اندیشه شناختی این طرف های بازی است.
    پاسخ:
    جناب حسین زاده عزیز مقصود من این است که ظرف های اندیشه شناختی طرفین به نحوی خالی شده اند. به نظر می رسد باید مفاهیمی را مورد بازاندیشی قرار داد و ظرف های اندیشه شناختی را دوباره پر کرد 

    از صمیم جان، تقدیم احترامات فائقه محضر استاد گرانقدرم

    آن چیزی که تروریسم را آنقدر  غیراخلاقی می کند، نه غیرزبانی و بی زبانی – البته غیرگفتاری تعبیر دقیق تری است- یا رفتاری بودن آن و نه حتی اهداف و غایات آن، که ابزار آن است. در بمباران هیروشما نه تنها انبوهی کشته شدند که بسی بیش از آن انبوه و انبوه تری از نسل های آتی تا زمان حاضر نیز به عوارض زشت قارچ زیبایی اتمی مبتلا شدند. عملیاتی که بس شگرف تر و زیباتر از «انفجارهای تروریستی تماشایی» -تعبیر از ژیژک- بوده است. در واقع آنقدر زیبا که این قارچ اتمی را ماکوزه و بنیامین، مصداق زیبایی شناسانه شدن سیاست توسط فاشیسم- به تعبیر ماکوزه، فاشیسم به عنوان جوهره لیبرالیسم - تلقی شده است.

    از این بحث که بگذریم، به نظر می رسد نه به خاطر کشته شدن بی گناهان در تروریسم-که در جنگ های منظم و حتی بمباران اهداف نظامی نیز بی گناهان یا همان غیرنظامیان (به عنوان یک جمله معترضه؛ چه بسا بسیاری از این نظامیان نیز بی گناه باشند!) نیز کشته می شوند. پس شاید غیراخلاقی بودن زایدالوصف تروریسم به سبب آن باشد که از همان آغاز-برخلاف جنگ نظامی- بی گناهان هدف قرار می گیرند و معمولا در عملیات انتحاری، آسیبی به رئوس قدرت وارد نمی شود.

    نکته دیگر آن که آن چه در 11سپتامبر و این روزهای فرانسه دیده شده است، رخ دادگی یک وضعیت اضطراری به تعبیر آگامبن است. این اتفاق استنثنایی به سود غرب است و چهره ای خدشه دار و همیشگی به منزله وضع عادی از مسلمان خواهد ساخت. غرب به این اتفاقات نیاز دارد؛ نمی گویم برای حضور نظامی و اشغال نظامی. دلایل دیگری دارد که ملزوم و محذور کامنت بودن، اجازه اطاله نمی دهد.

    پاسخ:
    ممنون از توضیحات شما جناب سلگی عزیز
  • الهام رئیسی
  • هیچ کلام و کلمه ای برای توجیه این گروهک ها مناسب نیست، نه نقد دین راه به جایی میبره، نه نفی ایدئولوژی.
    انگار هم ایئولوژی ای مثل دموکراسی و دفاع از حقوق بشر که تبدیل به نوعی دین شده بود به نقطه ای کور رسیده و هم دینی که اونقدر ایئوژیک شده که جز خودش کسی رو محق زندگی نمیبینه.
    حس میکنم حافظ خیلی زودتر از ما جریان رو دریافت و واقعن به جا گفت:
    آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست... عالمی دیگر بیاید ساخت وز نو آدمی
    پاسخ:
    خیلی خوب به مقصود من اشاره کردید. اما با نتیجه گیری شما از قول حافظ موافق نیستم اگر چنین بود که باید گوشه عزلت گزید و زانوی غم به بقل گرفت

    استاد گرامی
    سیاست آیا چیزی فراتر از هنر Dances with wolves است؟

  • رامین کریمیان
  • استاد کاشی عزیز، دیگر زبان تنها ابزار ابراز نیست. تصویر گویاتر و کوتاه تر و مؤثزتر. دیگر حقیقت اهمیت ندارد مسأله تسخیر افکار و جهت دادن به آن است.  این بازی گاه آن قدر مسخره و کارگردانی شده است که کارگردانان هم متوهم می شوند و مرزهای میان واقعیت و تصاویر خیال پردازنه در ذهن شان از بین می رود. جهان پس از هیروشیما، پس از جنگ کره ، پس از جنگ ویتنام، پس از فروریزی نظام های شورویایی، و پس از یازده سپتامبر جهان هایی از یک نظر مشابه اند. اما بازیگران و ابزار بازنمایی تغییر یافته، وقتی بود که طارق علی زبانی رسا بود. اکنون زبان طارق علی هم کوتاه شده. پاپ کجاست و چه می کند؟ دالایی لاما و رامین جهانبگلو کجایند؟ اما چه قدر مؤثر و دلنشین بود تصویر آن پلیس دانمارکی که روی جاده ای آسفالته نشسته بود و دخترک پناهنده سوریه ای را به بازی و خواند کشانده بود. آیا می توان گفت انسان دیگر حیوان ناطق نیست و ذهن و زبان اش مسخر تصویر شده است؟ چرا دیگر شاعران و رمان نویسان  بزرگ دیگر پدید نمی آیند؟  جهان پس از یازه سپتامبر جهان غلبه ی شبکه ها بر ذهن انسان است شبکه هایی که در آن ها فکر کردن اگر ناممکن و محال نباشد بسیار گنگ و کوتاه و نارساست. اکنون مارک زوکربرگ است که جهان را می سازد. و شما و من مرتجع و احمق و عقب مانده و بی شعوریم. ما در عصر بی نهایت ها به سر می بریم و باید بسوزیم و بسازیم. 

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی