آنچه مردم میآموزند و از یاد میبرند
هر چه پیش میرویم، بیشتر برای همه ما اثبات میشود که انتخابات با همه کژیها و کاستیها، واقعیتی است غیر قابل انکار. آنچه انکار انتخابات را ناممکن میکند، مشارکت قابل قبول مردم است. اخبار حکایت از آن دارد که انتخابات هفته آینده نیز با مشارکت خوب مردم برگزار خواهد شد.
در هر صحنه انتخاباتی، هیاهوهای فراوانی درمیگیرد و در آن میان دو صدا بیش از همه شنیده میشود. یک صدا از سوی کسانی است که وانمود میکنند بیش از حد بالا ایستادهاند و از بالاترین طبقه فوقانی برج به امور مینگرند، بنابراین سر و صداهای میدان را نمیشنوند، از مسائل و رویدادهای خرده ریز صحنه نیز اطلاعی ندارند. آنچه میبیننند، جمعیت انبود مردم است و همین انبوهی بی تمایز مردم را مسئله اصلی انتخابات میخوانند.
به تبلیغات صدا و سیمای جمهوری اسلامی بنگرید.
از این منظر آنچه مهم است اصل مشارکت مردم است. چه اهمیتی دارد مردم عملاً به چه کسی رای میدهند. این صدا، بیشتر تلاش میکنند اصل مشارکت مردم به منزله شاهدی بر مشروعیت کل نظام را محور کند و به این شیوه، از انتخابات، صحنهای مشابه مشارکت مردم در راهپیمایی 22 بهمن بسازد. گویی به واقع به پدیده رقابتی انتخابات باور ندارد، و تلاش میکند آن را به امری دیگر مصادره کند.
صدای دیگری هم هست که در انبوه تبلیغات و سر و صدای انتخاباتی شنیده میشود: این صدا، درست به خلاف صدای اول، انتخابات را به یک صف آرایی قدرتمند جنگی تبدیل میکند. چنانکه گویی انتخابات همان جنگ است اما با هزینه کمتر. این منظر، بیننده را نه به طبقات بالای برج، بلکه به طبقات دوم وسوم برج دعوت میکند و اینچنین وانمود میکند که انتخابات تلهای است برای شکست نهایی رقیب. بوق و کرنای جنگ را به صدا درمیآورد، بشارت پیروزی میدهد، از یک نبرد فیصله بخش سخن میگوید، و مخاطبان خود را به میدانی فراخوان میکند که یک پیروزی بزرگ در راه است. در این انتخابات، حذف برخی چهرهها را به منزله نشانه پیروزی تاریخی به صحنه آوردهاند و چشمهایی را به خود خیره کردهاند.
در این انتخابات، مضمون حماسه رای آوردن کسانی نیست که دوستشان داریم، رای نیاوردن کسانی است که آنها را دوست نداریم. قلبها را به تپش میآورند تا از شوق شنیدن خبر رای نیاوردن کسانی، شادی کنند و آسمان را از فریاد خود پر کنند.
نگاه از طبقه فوقانی برج، صحنه بازی و هیجان صحنه را نادیده میگیرد و نگاه از طبقات پایینی، بر سر و صداهای رسانهای و بیمها و امیدهای جناحهای نام دار تمرکز دارد. هر دو رویکرد فوق، از حماسه سخن میگویند، اما یکی حماسه را در انبوه بی تمایز جمعیت میبیند و دیگری در شکست یکی و پیروزی دیگری.
در این میان یک نگاه سوم هست که همیشه از آن غفلت میکنیم. شرط این نگاه سوم، بیرون آمدن از برج و آمدن کف خیابان و ملاقات با مردم است. کف خیابان حاکی از آن است که مردم حضوری بی تمایز ندارند. هر کس و هر گروه از مردم با تخیلات و تصورات و آرزوها و بیم و امیدهایی حضور پیدا میکند. اما هیچ کس بر این باور نیست که حماسهای در کار است. حضور در انتخابات به منزله الگویی از مشارکت سیاسی کم هزینه، به طبیعت ثانوی مردم تبدیل شده است.
اینجا کف خیابان، دهها و صدها انگیزه و صدای گوناگون در جریان است. روزهای انتخابات، روزهای کشاکش و گروکشیها و تنازعات سیاسی در حد ممکن و مقدور میان گروهها و طبقات اجتماعی است. مردم گاه میآیند، گاه نمیآیند، گاه پر انگیزه گاه با کراهت و تنفر. اما در هر حال، صحنههای انتخاباتی معتبرترین میدان ارجاع دعاوی گوناگون است. عملکرد شورای نگهبان، وزارت کشور، دستگاههای تبلیغاتی، آنچه جناحهای فعال میگویند، میزان مشارکت، پیروز و شکست خورده میدان، همه منظومهای چندگانه در وجدان عمومی میسازند. بر اساس آن، قضاوتهایی پیرامون مشروعیت نظام، قوت و ضعف هر یک از جناحها و میزان منصفانه بودن یا نبودن اصل انتخابات شکل میگیرد. آنچه این بار شکل گرفته، به سرمایهای برای دور بعد تبدیل میشود و همینطور دوره میکنیم شب و روز عرصه سیاسی را.
صحنه سیاسی ایران را به نظرم بر اساس این سرمایهها باید تحلیل کرد. سرمایههایی که هر بار به سوختی برای دور دیگری از منازعه و رقابت تبدیل میشوند.
هم رویکردی که انتخابات را حضور گلهوار و بی تمایز میبیند، و هم رویکردی که انتخابات را صحنه جنگ و فیصلههای تاریخی میبیند، هر دو به فرایند سیاست واقعی در ایران کورند. در این فرایند واقعا جاری و موجود سیاسی در ایران، خلق و ابداعاتی در جریان است که هم متولیان برج نشین و هم سیاستمداران کوته نظر از آن غافلند.
منظورم البته این نیست که این پائین همه چیز خوب است. نگریستن به فرایند انتخابات از کف خیابان، ملاحظه صحنههای پرجاذبه خلق و ابداع است همراه با منحطترین الگوهای تحمیق و تحقیر. اینجا در شرایطی که انتخابات به طبیعت ثانوی مردم تبدیل میشود باید دست از طبلهای پر طنین حماسه برداشت، به هر آنچه مردم در این فرایند میآموزند و از یاد میبرند نگریست.
من در انتخابات شرکت میکنم. درست مثل اینکه سر کارم حاضر میشوم. برای من هم مثل سایر شهروندان مهم است که از میان حلقه محدود انتخاب، به کسانی رای دهم و تلاش کنم کسانی رای نیاورند. از پیروزی نمادین اصلاح طلبان حمایت میکنم. اما از سر و صدای بیش از حد بیزارم. سر و صدایی که گویی قرار است به پایان تاریخ نزدیک شویم.
اساسا انتخابات یعنی فرایند. یعنی سیاست بدون فرجام. یعنی فرایند تدریجی و همیشگی سیاست ورزی.
- ۲ نظر
- ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۴